سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژههای مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم.
در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.
*********
با حضور نیروهای تروریستی گروه تحریرالشام و در دست گرفتن قدرت در سوریه، روزنامههای اصلاحطلب در حال اینهمانی وقایع دمشق با تهران هستند.
روزنامه آرمان ملی بدون توجه به ماهیت تحریالشام خواهان مذاکره با آنها شده و نوشته است:
اسرائیلیها تلاش خواهند کرد زیرساختهای نظامی و تواناییهای تسلیحاتی سوریه را از بین ببرند. علت نیز آن است که اسرائیل به هیچ وجه نمیتواند برای همیشه جریانهای ضداسرائیل را از بین ببرد لذا با این بمباران و نفوذ در خاک سوریه قصد دارد خطرها را برای خود تنها به تعویق بیندازند همانطور که خطر را در غزه و لبنان را برای خود به تعویق انداخته و نتوانسته است کاملا آن را رفع کند.
دربخش دیگری از گزارش این روزنامه اصلاحطلب آمده است:
طبیعتا این گروهها بر اساس شعار ملیگرایانه دور هم جمع شدهاند و بعد از اینکه سوریه دوران اخیر را پشتسر بگذارد حتما به اسرائیلی توجه خواهند کرد که بیشترین تجاوز را علیه سوریه انجام داده و در آینده نیز اسرائیلیها تنها بازیگرانی خواهند بود که حاضر نیستند دولتی مستقر و قوی در سوریه روی کار بیاید. اتفاقا ایران اکنون باید مراقب باشد که برخی گروههای حاکم بر دمشق را با صهیونیستها شبیهسازی نکند. چرا که این نگرش، این گروهها را به سمت اسرائیل سوق خواهد داد و این موجب شکلگیری کینه نسبت به ما خواهد شد. لذا ایران باید با نگاهی مناسب به تحرکات این گروه بنگرد تا شرایط جدید در سوریه به وجود آید.
روزنامه شرق نیز در یادداشتی خواهان وفاق به ذائقه اصلاحطلبان رادیکال از جمله تقسم بندی قومی جدید شده تا ایران سوریهای نشود! این روزنامه نوشته است:
جای خوشبختی است که رئیسجمهور محترم به ایده وفاق ملی پایبند هستند و در پی لوازم آن اما بایستی از تجربههای ملی خودمان نیز بهره ببریم. در اوایل انقلاب طرحی ارائه شد که انتخاب مسئولان محلی از بین اهالی همان منطقه صورت گیرد و چنین شد اما چندان بر پایداری ملی نیفزود و گاهی به ضد خود تبدیل شد. اینکه در کشور از همه ظرفیتهای این سو و آن سو بهره بگیریم، امری مسلم، واضح و حتی ضروری است. ولی باید مراقب بود که این کار اندک اندک زمینهساز تفرقه و شکاف میان ایرانیان نشود و اصلا همین تعبیر ایرانیان یا ملت ایران یا مردم ایران، چه اشکالی دارد که این همه از قوم و قومیت سخن میگویم!
هل دادن کشور به سوی قومیتگرایی پس از تحولات سوریه جای تامل دارد، شرکت همه اقوام ایرانی در اتمسفر سیاسی نشان از همزبانی ملی در حوزه تمدنی ایرانی دارد اما تلاش برای قومیتی کردن آن چیزی جز افزایش تقابل قومی و سپس دینی و تضعیف هویت ملی و همدلی و زبان فارسی نخواهد داشت.
بهطور قطعی ظهور یک نیروی قومگرای فاشیستی که هدف غایی آن به جان هم انداختن ایرانیان، تجزیه کشور و اجرای طرحهای صهیونیستی در داخل کشور است، مطلوب هیچ فرد عاقل و وطندوستی نیست، موتور محرک این طرز فکر خطرناک، ایجاد حس کاذب اعمال بیعدالتی و تبعیض در میان اقوام است که باعث خواهد شد که هویت آنها در معرض خطر قرار بگیر.
در این وضعیت قربانی کردن منافع کشور پیش پای چند دسته سیاسی یا از ناآگاهی حاملان آن است و یا سایه انداختن یک پارادایم خاص که بوی نفوذ میدهد!